خلافکار من۲p
کاخ سمفونی زمزمههای آرام و سنگ مرمر صیقلی بود. خدمتکاران با کارایی تمرینشده حرکت میکردند و قدمهایشان در میان فرشهای ضخیم ایرانی خفه میشد، در حالی که منتظر بازگشت اربابشان بودند. در تالار بزرگ، زن جوانی به صندلی مجللی بسته شده بود و سرش به یک طرف آویزان بود. موهای سیاهش مانند پردهای ابریشمی روی شانههایش ریخته بود و صورتی را قاب گرفته بود که حتی در حالت ناخودآگاه نیز زیبایی غیرقابل انکاری داشت. یکی از خدمتکاران مسنتر، زنی به نام خانم کیم که دههها به خانواده جونگکوک خدمت کرده بود، با احتیاط نزدیک شد. چشمانش چهره ظریف دختر را بررسی میکرد - گونههای برجسته، لبهای قرمز پر که هنگام نفس کشیدن آرام کمی از هم باز شده بودند. خانم کیم به خدمتکار دیگری زمزمه کرد: «او خیلی جوان است.»
- ۲۷۰
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط